بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 54069
کل یادداشتها ها : 109
گرچه سالهاست که از فقدان اسوه خدمتگزاری، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی، وارسته مردی که صبورانه و بیریا در بحرانیترین مقاطع، گرهگشای مشکلات انقلاب بود میگذرد. اما خاطرة فداکاریها و نقش بیبدیل او در پیریزی انسانیترین انقلابهای جهان و تحقق نظام جمهوری اسلامی هرگز از ذهن و دل یاران انقلاب و صفحة تاریخ محو نخواهد شد. «امین مردم و امام» نام کتابی است که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در آستانه چهاردهمین سالگرد عروج حجت الاسلام سید احمد خمینی منتشر کرده و به بازخوانی صفات برجسته اخلاقی و ویژگیهای شخصیتی ایشان پرداخته است. مطالب زیربرگرفته از این کتاب است:
خانم دکتر فاطمه طباطبایی، همسر حاج سیداحمد خمینی: پیشنهاد بازگشت به ایران را احمد داد
من بارها از امام شنیدم که فرمودند: احمد خیلی باهوش و هوشیار است. ضمناً میدیدم که گاهی حضرت امام با احمد مشورت میکردند. احمد هم نظری میداد که ممکن بود امام آن را نپذیرند. در این موقع، احمد حالت مرید و مرادی داشت و نظر امام را کاملاً میپذیرفت و مثل مریدی که ارادهاش در اراده مرادش محو شده باشد، کاملاً مطیع نظر امام میشد و میگفت، امام بهتر از ما میفهمند و حتماً اشتباه از ماست. اما مسئله آمدن امام از پاریس به ایران به این شکل بود که یک روز احمد به حضور امام رسید و به ایشان گفت: عقیده من این است که شما به ایران بازگردید. امام پرسیدند چرا این عقیده را داری؟ احمد گفت: من احساس میکنم دیگر وجهی ندارد که ما در اینجا باشیم. الآن انقلاب به جایی رسیده است که نیاز دارد شما به عنوان یک رهبر به میان مردم بر گردید. اگر کشته هم بشویم، مردم راه خود را پیدا کردهاند و آن را ادامه خواهند داد. حضرت امام به تمام حرفهای احمد گوش دادند و گفتند: شما بروید و با دوستانتان در این باره مشورت کنید. احمد رفت و با تمام دوستانی که در پاریس بودند مشورت کرد و فردای آن روزخدمت امام رسید و گفت: من با همه رفقا مشورت کردم، همه با رفتن شما به ایران مخالفند و دلایلی هم برای حرفهای شان دارند، یعنی میگویند شرایط انقلاب طوری است که اگر شما به ایران باز گردید و کشته شوید، همه چیز از بین میرود. تنها کسی که با رفتن شما به ایران موافق است من و آقای موسوی خوئینیها هستیم و عقیده داریم شرایط به گونهای است که هر خطری پیش بیاید ما باید برویم. حضرت امام فکری کردند و گفتند: میرویم؛ بگوئید شرایط رفتن را فراهم کنند. وقتی این دستور امام پخش شد، همه مخالفت کردند. (ص49)
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی انصاری: همراه مشی پدر
اگر ما سه مقطع بزرگ برای انقلاب اسلامی در نظر بگیریم که یک مقطع قبل از پیروزی انقلاب، مقطع دوم بعد از پیروزی انقلاب تا ارتحال امام و مقطع سوم بعد از ارتحال امام تا ارتحال یادگار امام باشد؛ در این مقاطع، مهمترین و سرنوشتسازترین حوادث انقلاب اسلامی رقم خورده است. ما میبینیم خداوند، فرزند و یادگاری را به امام عنایت کرده که شایستگی همراهی با امام را همچون هارون در کنار موسی و همچون اسماعیل در کنار ابراهیم و همچون امیرالمؤمنین(ع) در کنار پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) به دست آورده است.
نقش حاج سیداحمد آقا در طوفانهای قبل از انقلاب، مخصوصاً بعد از شهادت مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی نقش برجسته و تعیینکنندهای بود. امام در نجف اشرف بود. باید ارتباط متقابل ایران با امام برقرار میشد. باید پیامهای قاطع امام به مردم ابلاغ میشد. باید هواداران امام در ایران از یک مجرای مطمئن قابل اعتماد هدایتهای واقعی را میگرفتند و گروههای منحرفی که در صدد قبضه کردن اهداف انقلاب بودند از صحنه خارج میشدند. مطمئناً هیچکس در آن شرایط انتظار آن را نداشت امام به تنهایی از عهده این کار برآید و امام بتواند بدون یک وزیر، بدون یک مشاور برجسته، بدون یک فرزند قابل اعتماد این حرکتها را با قاطعیت دنبال کند. نقش حاج احمد آقا مخصوصاً در این سالهای اواخر پیروزی انقلاب این گونه بود. وقتی مردم میخواستند خطمشی سیاسی مبارزاتی خود، اصول واقعی فرمان امام و حکم قاطع امام را داشته باشند، مخصوصاً در شرایط جهاد و دفاع مقدس و لحظه لحظه انقلاب این شخصیت و انسان برجسته توانست این نیاز کافی و لازم را برطرف کند و امام با اعتماد به همین شخصیت و سایر کسانی که در دفتر ایشان حضور داشتند توانست انقلاب را به تنهایی، با غربت، در اوج محاصره دشمنان، در اوج تنگناها، با نبود هیچگونه امکانات تبلیغاتی و با نبود هیچگونه امکانات سیاسی رهبری کند و این انقلاب از نجف به فرانسه کشیده شود. در آنجا به وسیله این شخصیتها طوفانهای براندازی و توطئه خنثی شد و امام در آنجا توانست زمینه ابلاغ پیام خویش را کسب کند. این مقطع نبض مقاطع دیگر انقلاب بود که باید نقش تعیینکننده یادگار امام را در این برهه از زمان از زبان کسانی که با ایشان در نجف بودند، از زبان کسانی که در قم با او ارتباط داشتند، از زبان کسانی که در سنگر مبارزه و خون بودند، بشنوید و این رسالت به عهده دوستان یادگار امام است. (ص64)
حضرت آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی: احمد امانتدار خوبی بود
هر کس که کم و بیش با انقلاب و روند انقلاب و با وضع بیت مرحوم حضرت امام رضوانالله تعالی علیه آشنا باشد میداند که نقش حاج احمد آقا تعیینکننده بود. سؤالاتی ما از حضرت امام داشتیم و هر ساعت هم که نمیتوانستیم جماران برویم، نهایتش روزی یک بار، دو روز یک بار یا سه روز یک بار با حضرت امام تماس میگرفتیم. مسائلی بود که ایشان باید جواب میدادند، و واسطه ما تنها احمد آقا بود. اگر خیلی مهم بود و به کس دیگری نمیتوانستیم بگوییم، به حاج احمد آقا میگفتیم. ایشان عین حرفها را به حضرت امام منتقل میکردند و نظر خودش را هم اگر میخواست بگوید قبلاً یا بعداً میگفت، دخالتی در آن سوال نمیکرد و جوابی که از حضرت امام میگرفت، حالا مطابق نظر ایشان باشد یا مخالف نظر ایشان باشد، عین نظر امام را به ما منتقل میکرد. الآن بعضی از نامهها نزد من موجود است که مثلاً فلان موضوع ـ لزومی ندارد من اسمی ببرم در اینجا ـ در جلسه سه قوه مطرح شد و اکثریت یک حرفی گفتند، اقلیت یک حرفی گفتند حاج احمد آقا هم جزو اکثریت بود. بعد هم بنا شد ببرند خدمت حضرت امام نظر بدهند و امام فرمودند من نظر اقلیت را قبول دارم و ایشان با اینکه جزو اکثریت بودند آمدند و عین همان نظر حضرت امام را گفتند از این جور مثالها زیاد دارم. (77)
حجتالاسلام والمسلمین سیدسراجالدین موسوی: تفکیک مسایل اخلاقی و سیاسی
مسأله دیگر که برای ما اهمیت بسیار زیادی داشت و یکی از ویژگیهای بارز حاج احمد آقا بود، تفکیک مسایل اخلاقی و مسایل سیاسی بود. ایشان قایل به این تفکیک بودند که متأسفانه خیلیها این مسایل را جدی نمیگیرند و در سطح پایینی به آن نگاه میکنند. از نظر اسلام این مسایل، بسیار بااهمیت است. در دوران بیماری مرحوم مهندس بازرگان، حاج احمد آقا برای عیادت ایشان رفتند. همین طور بعد از درگذشت مرحوم بازرگان دوباره دیدم که حاج احمد آقا به منزل ایشان رفتند. حاج احمد آقا علیرغم اختلاف سلیقهها و مواضع سیاسی، مسایل اخلاقی را با مسایل سیاسی مرتبط نمیکردند و این برای خود من خیلی مهم بود. مورد دیگر در جریان رحلت آیتالله صدر بود که من و حاج آقا برای شرکت در تشییع جنازه ایشان به مسجد امام رفتیم. دیدم که آقایی کنار حاج احمد آقا نشسته و حاج آقا با صمیمیت و گرمی بسیار زیادی با ایشان احوالپرسی و صحبت میکنند. ایشان یکی از علما بود که به لحاظ سیاسی شاید خیلی هم با فرزند امام قرابت فکری نداشت. اما حاج احمد آقا آن چنان گرم و صمیمی برخورد کردند که انگار هیچگونه اختلاف فکری در کار نیست.
تواضع و به اصطلاح خاکی بودن حاج احمد آقا، در زندگی ایشان کاملاً بارز بود. در طول سالهای ایام انقلاب، ما به نقاط مختلف کشور و به صورت ناشناس سر زدیم. از کپرنشینهای سیستان و بلوچستان گرفته تا روستاهای جنوب و شرق کشور و تمام نقاط ایران، مورد بازدید ایشان قرار میگرفت. در این بازدیدها بدون اینکه مردم ایشان را بشناسند، با افراد مختلف به گفتوگو مینشست و درددلهای آنها را گوش میداد. (ص95)
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی: عهد پایدار با پدر
عهدی که حاج احمد آقا با پدر داشت یک عهد سرنوشتساز بود، هم در جریان پیشبرد مبارزات حضرت امام و هم در ایفای نقش مبارزاتی سازنده خود ایشان. حاج احمد آقا عهد کرده بود که در خدمت امام، ذوب در امام و همیشه یار و یاور او باشد. یعنی از خودش هیچ چیزی به عنوان شخصیت مستقل و تصمیمگیر که جدای از آرمانها، اندیشهها و اراده حضرت امام باشد، بروز نداد. در هر تصمیم و هر اقدامی اگر متوجه میشد که با خط امام، راه امام و با اراده امام همخوانی ندارد، حتماً آن تصمیم را اتخاذ نمیکرد. تا آخرین ساعت عمر با برکت حضرت امام، ایشان در این عهد قویاً استوار بود و هیچ چیز را از خودش بهعنوان یک هدف و یا خط و مشی یا ایدهای که جدای از افکار و اندیشههای پدر باشد، بروز نداد. سعی میکرد آن چه را که قدم برمیدارد و یا آنچه را که اظهار میکند و به طور کلی در هر زمینهای طوری صحبت کند که با خط و آرمان و جهتگیری مبارزاتی پدر همخوان باشد. به شدت مدافع آرمانهای پدر بود و اجازه نمیداد در کنار پدر دیگرانی که شایستگی نداشتند و ادعاهایی داشتند به نام پدر اظهاراتی داشته باشند. سد نیرومندی هم بود برای عدم نفوذ دیگران در جریانات فکری پدر و از طرف دیگر مدافع و حامی قوی در کنار پدر بود. (107)
دکتر محسن رضایی: احمد آقا ستون اجرایی کشور بود
ایشان، برادری برای سپاه بودند و این معنی را، سپاه به خوبی درک میکرد و برادری ایشان کاملاً محسوس بود. خود احمد آقا بارها میگفت: پاسداران و سپاهیان، برادران من هستند. میتوان گفت درک متقابلی بین ما و ایشان در مفهوم برادری واقعی وجود داشت و رحلت ایشان برای ما ـ همانگونه که مقام معظم رهبری در پیامشان فرمودند ـ مصیبت بزرگی بود که وارد شد و از خدای متعال میخواهیم امروز که ایشان در میان ما نیست بتوانیم ابعاد شخصیتی این فرزند برومند اسلام را به خوبی تشریح کنیم تا چهره ایشان را، به عنوان یکی از الگوها و یکی از اسوههای عینی و صادقی که در مسیر انقلاب بزرگ و شکوهمند ما، همانند چراغی برای این کشور میدرخشید ترسیم کنیم. (135)
حجتالاسلام والمسلمین مجید انصاری: بُعد ناشناخته شخصیت حاج احمد آقا
نقش بسیار مؤثر و تعیینکننده حاج احمد آقا در کنار امام در جریان انقلاب اسلامی به مثابه حضور ماه در کنار خورشید است و حضور ایشان در کنار رهبر کبیر انقلاب هرگز از ارزش کار تعیین کننده ایشان نمیکاهد. اگر حاج احمد آقا بهطور مستقیم در عرصه سیاسی حضور داشتند، حتماً تجلی برجستهتری داشتند. با توجه به تأثیرات وسیعی که حضور ایشان در کنار امام به عنوان یک مشاور امین و کمک کار در صحنه های مختلف انقلاب داشت و به خصوص بعد از پیروزی انقلاب و در مدیریت بحران در مسایلی مانند جریان شورشها و تحرکات گروهها در اوایل انقلاب، در دوران دفاع مقدس و همچنین ساماندهی جنگ توسط حضرت امام و سازماندهی و مدیریت کلی کشور بعد از پیروزی انقلاب، و کمک ایشان به حضرت امام در خصوص این مسایل، نقشهای تعیینکنندهای است که مرحوم حاج احمد آقا داشته و کمتر به آن پرداخته شده است. ایشان به عنوان عضو ثابت جلسات مسؤولان عالیرتبه کشور در حل بحرانهای بزرگی که فرا روی کشور بود، حضور داشت. در موضوع بنی صدر و دعواهایی که بین بنیصدر و شهید رجایی و جریان خط امام و جریان لیبرالیسم رخ داده بود، نقش مرحوم حاج احمد آقا نقش فوقالعاده تعیینکنندهای برای تبیین خط امام و عبور از این بحرانها بود. بنابراین میتوان گفت مرحوم حاج احمد آقا هم عامل فکری و مشورتی تعیینکننده برای حضرت امام در تمام این مراحل بودند و هم نقش مجری دیدگاههای حضرت امام را داشتند که این نقش در سایه نقشهای مقامات رسمی کشور و در سایه شخصیت عظیم حضرت امام کمتر به چشم آمده و البته این به روحیات خود ایشان بر میگردد که از عنوان و پست ومقام گریزان بودند و سعی میکردند کمتر مطرح باشند. در این زمینه اگر تحقیق و پژوهش شود، بیشتر میتوان به عمق شخصیت ایشان پی برد. (166)